مشکلی که آرش آذرپناه با سینمای اصغر فرهادی دارد
ایسنا/خوزستان آرش آذرپناه با اشاره به موفقیت اخیر فیلم «قهرمان» ساخته اصغر فرهادی در جشنواره فیلم کن گفت: مشکل من با عدم موضع سیاسی گرفتن فرهادی نیست بلکه مشکل من دقیقا با سینمای فرهادی است؛ جایی که منتقدان موضع نگرفتن فرهادی دیگر ادعا نمیکنند سینماگر مجاز است بیانیه ندهد و فقط فیلمش را بسازد. این داستاننویس
ایسنا/خوزستان آرش آذرپناه با اشاره به موفقیت اخیر فیلم «قهرمان» ساخته اصغر فرهادی در جشنواره فیلم کن گفت: مشکل من با عدم موضع سیاسی گرفتن فرهادی نیست بلکه مشکل من دقیقا با سینمای فرهادی است؛ جایی که منتقدان موضع نگرفتن فرهادی دیگر ادعا نمیکنند سینماگر مجاز است بیانیه ندهد و فقط فیلمش را بسازد.
این داستاننویس و منتقد ادبی در گفتوگو با ایسنا بیان کرد: ما زودتر از بقیه فهمیده بودیم سینمای فرهادی سینمای خنثی است. سینمایی که ۴۰ سال قبل از «جدایی نادر از سیمین» مهرجویی با کمک ساعدی در آن به لایههای عمیق اجتماعی شهرش زد تا سازمان انتقال خونی پدید آید که جان آدمهای بسیاری را در جنگ نجات بدهد. مشکل من حتی این نیست که چرا «جدایی نادر از سیمین» یا «فروشنده» نمیتواند مثل «دایره مینا» تغییر یا اثر اجتماعی ایجاد کند.
وی عنوان کرد: بگذارید از جای دیگر شروع کنم؛ بهرام بیضایی و ناصر تقوایی الان کجا هستند؟ چرا حذف شدهاند و محو؟ مگر نه ادعای سینمای فرهادی واکاوی روانی جامعه است؟ سازنده «باشو»، آن فیلم درخشان و عجیب و فاشکننده عمیقترین وجوه انسانیِ بشر در دل فاجعه، چگونه از ساحت هنری ایران حذف شد؟ کمی باهوش باشیم. در ولوله و جنجالی که جایزههای تاق و جفت فرهادی و مهره و مهره شدنش به مثابه اتفاقی تازه ایجاد کرد خیلیها بیصدا حذف شدند. جز این بود؟
به باور آذرپناه: سیستمها نغمه ناساز را با قطعه هماهنگ جایگزین میکنند و بعد میمانند عدهای که فرهادیوار خنثی میشوند تا بقایشان ـ اصلاحطلبوار و با این مدعا ـ در سیستمها تضمین شود. این کل روند است: خنثی باشیم، بمانیم، دوپهلو باشیم، وسط بایستیم، بیخطر باشیم و مطرح شویم؛ چهرههای تاثیرگذار یا رادیکال خودبهخود حذف میشوند.
نویسنده «داستانهای پشت پرده» معتقد است: اصغر فرهادی بیگمان یک چهره روشنفکر جعلی است؛ بیبروبرگرد. چهرهای که سیستمها خودآگاه و ناخودآگاه میسازند تا چهرههای اساسی روشنفکری را به محاق فرو برند؛ جایی که دیگر فریادهای مستقیم حاتمی کیاها افشا شده و جواب نمیدهد. اینجا نیاز به چهرههای شبه مستقل است.
وی همچنین تصریح کرد: کاری که سینمای فرهادی با نمایش اختلاف بیمزه بین زن و شوهر و معضل در حمام بودن زنی که در خانه را باز گذاشته یا غرق شدن اتفاقی همسفر تعدادی جغله و مسایلی چنین پیش پاافتاده ولی با روکشی مطلا و ظاهری ظاهر فریب میکند، همان کاری است که امثال رمان «چراغها را من خاموش میکنم»ها در ادبیات انجام میدهند؛ آفرینش ادبیات خنثی برای بقا و تعادل موجود در زیر ظاهری به شدت روشنفکرانه با ایجاد پیچیدگیهای ساختگی.
آذرپناه ادامه داد: اینها تا وقتی میتواند جامعه را گول بزند که هنوز جای وسطی برای ایستادن باشد. یک جایی اما اگر جامعهات اجازه کلیگویی و وسط ایستادن ندهد باید بفهمی وسطی باقی نمانده است و اگر مستقلی، بشوی گلشیری سرِ خاکِ مختاری؛ شفاف و صریح.
نویسنده «شماره ناشناس» گفت: ادبیات و سینمای خنثی در گفتمان صاحب اثر خنثی طبعا کلیگویی و گنگپراکنی را ایجاب میکند برای مدیریتِ از وسط نلغزیدن. از آن سو، ادبیات متعهد محصولش سخنرانیهای شفاف گلشیری است که اتفاقا در داستان صد پله غیرمستقیمتر از سینمای فرهادی است. یادمان نرود کورش اسدی و رمان درخشانش زیر خروارها جایزه امثال چراغها را من خاموش میکنمها مردند و مدفون شدند.
این داستاننویس بیان کرد: ادبیات خنثی و سینمای خنثی راستش به درد جامعهای که در سرازیری است نمیخورد. ممکن است کسی از این به بعد حوصله دیدن دعوای زن و شوهر سر یک بچه یا دانستن دلیل سقط جنین زن دیگری را نداشته باشد. حتی اگر بخواهیم دنبال زیباییشناسیهای فرمی مثل بینامتنیت میان فروشنده و نمایشنامه آرتور میلر باشیم، ترجیح میدهیم به جای نسخه جعلی برویم نسخه متعالیاش را در کاری که برگمان با هملت در فانی و الکساندر کرده ببینیم.
آذرپناه تصریح کرد: جهان برای مدت طولانی در تسخیر چهرههای جعلی روشنفکری نخواهد ماند؛ هرچند جعل شده باشند تا چهرههای اصیل روشنفکری را زیر جنجال گلخانهای خود پنهان یا حذف کنند.
منبع:ایسنا
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰