داود داداشی که از او به عنوان تنها سیاه‌باز حرفه‌ای تئاتر ایران یاد می‌شود، می‌گوید که در روزهای کرونایی اگرچه امکان کار و فعالیت نمایشی نداشته ولی با مرور اجراهای خود به دنبال ایجاد خلاقیت و به‌روز کردن تئاتر سنتی ایرانی است چرا که دوست ندارد درجا بزند. او که همانند بسیاری دیگر از هنرمندان

داود داداشی که از او به عنوان تنها سیاه‌باز حرفه‌ای تئاتر ایران یاد می‌شود، می‌گوید که در روزهای کرونایی اگرچه امکان کار و فعالیت نمایشی نداشته ولی با مرور اجراهای خود به دنبال ایجاد خلاقیت و به‌روز کردن تئاتر سنتی ایرانی است چرا که دوست ندارد درجا بزند.

او که همانند بسیاری دیگر از هنرمندان تئاتر یک سال سخت بدون اجرا را گذرانده، درباره حال و احوال این روزهای خود در گفت‌وگویی با ایسنا بیان کرد:‌ دراین یک سال تقریبا بیشتر روزها را در خانه ماندم چون این ویروس خیلی خطرناک‌تر از آن است که جدی‌اش نگیریم و از آنجا که سه نفر از اعضای نزدیک خانواده‌ام را هم بخاطر ابتلا به کرونا از دست دادم بیشتر مراقبت کردیم؛ به همین دلیل با وجود اینکه برای کار چند جا دعوت شدم از جمله برای چند شب اجرا در کیش، ولی فکر کردم هر چقدر هم که پول بدهند بخاطر سختی‌های این بیماری نمی‌ارزد که جان اعضای خانواده‌ام را به خطر بیاندازم.

وی ادامه داد: با این حال درست است که در این ماه‌ها بیشتر در منزل بودم ولی بیکار هم نماندم.تعریف از خودم نباشد ذهنم خلاق است و سعی کردم با مرور کارهای گذشته تا کنون، هم نقاط ضعف و قوتم را بررسی کنم و هم به دنبال اجرایی متفاوت از گذشته باشم. در این مدت بیشتر مطالعه و تحقیق می‌کنم تا اگر در آینده فرصتی فراهم شد، یک کار تکراری اجرا نکنم و اثری آماده کنم که نوآوری داشته باشد. به نظرم دیگر باید چیزهای جدید رو کنیم چون دوست ندارم درجا بزنم.

این بازیگر درباره اینکه آیا این امکان میسر نیست که در همین وضعیت کرونایی نمایش‌های ایرانی را در فضای باز اجرا کرد؟ افزود:‌ من معتقدم اگر بخواهیم آکادمیک و علمی به نمایش‌های ایرانی نگاه کنیم نمی‌توانیم اینطور پیش برویم که مثلا آن‌ها را صرفاً در محیط‌های باز اجرا کنیم. ما نیاز داریم خلاقیت و توانایی‌های خود را در این تئاتر ملی نشان دهیم و البته در فضای باز هم می‌توان این کار را کرد ولی به نظرم آنچه ما از این نوع تئاتر انتظار داریم در چنین فضایی گنجانده نمی‌شود.

داداشی با اشاره به تجربه گذشته از اجرای نمایش‌های ایرانی در خارج از کشور و تعریف و تمجید پیتر بروک ادامه داد: این‌ تجربه‌ها ‌نشان می‌دهد که ما می‌توانیم کارهای بزرگی انجام دهیم و در عرصه‌های بین‌الملل آثار شاخصی را اجرا کنیم. در همین حیطه برای خود من سوال است که چرا باید مدام کارهای قبلی را تکرار کنیم؟ یعنی فکر می‌کنم حتی اجرا با همان شکل و شمایل قدیم در فضای باز هم دیگر قدیمی و تکراری شده و باید به‌روز باشیم. این نمایش ایرانی آنقدر قدرت دارد که خیلی کارها می‌توان با آن انجام داد.

او با انتقاد از اینکه خیلی‌ها در این حوزه به دنبال آموزش اساسی نیستند، به حاجی فیروزهای خیابانی شب عید اشاره کرد و گفت: البته شخصیت مبارک با حاجی فیروز بسیار فرق دارد و اگر همین‌هایی را که در قامت حاجی فیروز در خیابان‌ها می‌چرخند سازماندهی می‌کردیم و آموزش می‌دادیم تا دست‌کم تصنیف‌ها و بهاریه‌های قدیمی را بخوانند خیلی اتفاق بهتری رخ می‌داد. خیلی از این افراد چیزی از آن تصنیف‌ها و شعرها بلد نیستند، فقط یک لباس قرمز می‌پوشند و صورت خود را سیاه می‌کنند. تاسف‌برانگیز است که بابانوئل به عنوان کسی شناخته شده که هدیه سال نو می‌دهد و اینجا حاجی‌فیروز ما دست جلوی مردم و ماشین‌های آن‌ها دراز می‌کند.

او با ارجاعی دوباره به شخصیت «مبارک» گفت:‌ هر کدام از این شخصیت‌ها ویژگی‌های خاص خود را دارند. «مبارک» برای خودش یک پروفسور است، زرنگ و شیرین سخن است. او همه چیز را می‌فهمد، نماینده مردم است و حرف آن‌ها را می‌زند. برایش فرقی نمی‌کند در بارگاه سلطان باشد یا خانه ارباب یا هر جای دیگر. سیاه یا مبارک یک شخصیت متفکر و نماینده مردم است و افسوس که حتی در فضای تلویزیون هم فرصت حضور ندارد. در صورتی که اگر فرصتی فراهم می‌شد تا این نوع نمایش‌های ایرانی ضبط و در شب عید برای مردم پخش شوند جذابیت و مخاطب خوبی می‌توانستند داشته باشند.

داداشی تاکید کرد: واقعا حیف است که این نوع نمایش‌ها آنطور که باید اجرا و دیده‌ نمی‌شوند چون این‌ کارهای ایرانی ارثیه ما هستند. آن‌ها را باید حفظ کنیم. مگر در ایران بجز  من و مجید افشار و جواد انصافی و بعضی دوستان دیگر، چند نفر در این حوزه باقی مانده‌اند؟ متاسفانه کسی نیست که مشتاق باشد تا این هنر را یاد بگیرد در صورتی که من شخصاً هیچ نوع خستی برای آموزش دادن ندارم چون معتقدم روزی هر کدام از ما دست خداست و من با آغوش باز از هر کسی که علاقمند به یادگیری این نمایش‌ها باشد استقبال می‌کنم.

او در پایان افزود:‌ یادمان باشد که سعدی افشار رفت، حسین کسبیان رفت، مرشد ترابی رفت و هر کدام از آن‌ها دنیایی از هنر را که سینه به سینه یاد گرفته بودند با خود بردند، به همین دلیل لزوم آموزش و حفظ این هنرها بسیار ضروری است.

منبع عکس: ایران تئاتر

انتهای پیام

منبع:ایسنا

خروج از نسخه موبایل